مدل کسبوکار واژه نسبتاً جدیدی است که تقریباً با ظهور کسبوکارهای اینترنتی رونق یافته است. امروزه بسیاری از مدیران و شرکتها این دو واژه را معادل هم استفاده میکنند؛ اما در عمل استراتژی و مدل کسبوکار نقاط تمرکز و مفاهیم متفاوتی را مدنظر قرار میدهند.
مدل کسبوکار بیشتر شبیه یک داستان است. داستان اینکه چگونه اجزاء مختلف کسبوکار شما باهم در تعامل هستند تا بهعنوان یک سیستم واحد خلق ارزش نمایند. استراتژی جهتگیری کسبوکار برای خلق ارزش را بیان میکند.
یک تفاوت کلیدی وجود دارد: مدل کسبوکار در مورد رقبا بحث نمیکند؛ اما موضوع اصلی استراتژی رقبا هستند. مدل کسبوکار در مورد منطق خلق و ارائه ارزش به مشتری و بهصورت سود ده صحبت میکند، اما استراتژی در مورد اینکه چگونه بهتر از رقبا کارکنید تمرکز دارد.
هر کسبوکاری دیر یا زود (معمولاً بسیار زودتر ازآنچه انتظار دارید) با رقبا مواجه میشود. اینجا دقیقاً همان نقطهای است که استراتژی به روی صحنه میآید و تبدیل به نقش اول داستان میشود. استراتژی و مدل کسبوکار با یکدیگر ارتباط تنگاتنگ و متقابل دارند. مدل کسبوکار میتواند بر استراتژیهای شرکت تأثیر بگذارد و مزیت یا نقصی برای مواجه با رقبا بشمار بیاید. از سوی دیگر استراتژی میتواند مدل کسبوکار را برای رقابت بهتر دگرگون نماید؛ و حتی زمینبازی جدید تعریف نموده یا به یک مزیت رقابتی تبدیل شود.