اورت راجرز نظریهپرداز و جامعهشناس آمریکایی، در سال 1962 نظریه مدل انتشار نوآوری را مطرح کرد(2003). این مدل که در دانش بازاریابی مورد استفاده قرار میگیرد، چرایی و چگونگی انتشار یک ایده یا نوآوری در جامعه را توضیح میدهد.
نوآوران: در ابتدا تنها گروه کوچکی هستند که ایده های جدید علاقمندند (2/5٪). در واقع این افراد دیوانگان نوآوری و تکنولوژی هستند و اصولا از اتفاقات جدید استقبال میکنند. بعید نیست برای دریافت خدمات و خرید محصولات جدید جلوی محل کسب و کارتان صف بکشند!
پذیرندگان اولیه: اینها جزو مهمترین مشتریان شما خواهند بود (13/5٪). به شما کمک خواهند کرد که محصولات خود را بهبود ببخشید و همچنین نظراتشان در خصوص محصول شما تاثیر زیادی روی مشتریان بعدی خواهند گذاشت. درست است که نام این گروه پذیرندگان آغازین است و جزو اولین کسانی هستند که مشتری میشوند اما پیش از خرید، بررسی هایی انجام میدهند و تحلیلهای اولیه را میخوانند و نظر نوآوران را جویا میشوند.
اکثریت اولیه: این گروه صبر میکنند و منتظر میمانند تا تحلیلهای دقیقتری از محصول شما در دسترس قرار گیرد (۳۴٪). در این مدت منتظر بازخورد های دو گروه قبلی و اطمینان از کیفیت محصول شما خواهند بود. تا آنموقع هیچگاه ریسک نمیکنند.
اکثریت ثانویه: این گروه مشتری محصولات ثابت شده و جا افتاده هستند (۳۴٪). یعنی محصولاتی را میخرند که در بازار از محبوبیت نسبی برخورداراند. تا پیش از آن اقدامی برای خرید انجام نمیدهند.
دیرپذیرندگان: این گروه به همین راحتی ها مشتری نمیشوند مگر به ناچار! (13/5٪). طرفداران روشهای سنتی هستند و به نوآوری روی نمیآورند مگر اینکه راهی برای تامین نیازشان باقی نمانده باشد.
سنتیها: آخرین پذیرندگان فن آوری های جدید سنتی ها هستند(2/5٪). که اغلب برای جلوگیری از پذیرش ، بسیار تلاش میکنند. در بعضی موارد آنها روش خود را تغییر میدهند تا خود را از نوآوری های اطراف خود جدا کنند و حتی ممکن است یک فضیلت ایجاد کنند.
مور (2014) استدلال کرد که در پذیرش محصولات جدید با فن آوری بالا ، فاصلهای بین پذیرندگان اولیه و اکثریت اولیه وجود دارد که وی از آن به عنوان شکاف محصول جدید یاد کرد، که بسیاری از آنها در آن قرار می گیرند. این اساساً انتقال از یک فناوری برای علاقه مندان و بینندگان به یک فناوری برای عمل گرایان است. در حالی که اشتیاق نوآوران و پذیرندگان اولیه اغلب برای پیشبرد یک نوآوری کافی است، موفقیت نهایی آن به توانایی متقاعد کردن عمل گرایان در مورد بهره وری و پیشرفتهای فرآیندی که می تواند ارائه دهد بستگی دارد. به نظر میرسد.