دنیای کسبوکار طی سه دهه اخیر شاهد ظهور مشتریگرایی و برتری کسبوکار و افول مهندسیگرایی و برتری فنی بوده است. بیتردید رویکردهای موفقیتآمیز گذشته نمیتوانند مبنایی برای موفقیت امروز باشند. در عرصه صنعتی، تولید انبوه از بین میرود و بهجای آن تولید ناب مینشیند. همه عرصهها در معرض تحولات عمیق و پایدار قرار دارند. هر روز قواعد جدیدی ظهور یافته و قواعد گذشته را منسوخ میکند. اینها نمونههایی از مفاهیم پر رمز و راز پارادایمهاست.
پارادایم، راهنمای حقیقت:
پارادایم بهمنزله نقشه است که چگونگی راه را نشان میدهد. ولی هیچ نقشهای نمیتواند واقعیت راه را بهتمامی در ذهن ما تصویر کند. علاوه بر ماهیت، توجه به کارکردهای پارادایم نیز جذاب است. هر پارادایم قواعدی را حاکم میسازد که تنهـا بـا درک عمیق آنهاست که موفقیت امکانپذیر میشود.
کارکرد مهم دیگر پارادایمها، ایجاد ساختاری برای پیشفرضها و باورهای ماست. مادامیکه یک پارادایم حـاکم است، قواعد اثربخشی را برای درک و حل مسائل بشر در اختیار میگذارد. هرگاه از این کار بازماند، زمان مـرگ آن فرارسیده و با پارادایم جدید دیگری جایگزین خواهد شد.
سقوط به نقطه صفر:
هنگامیکه یک پارادایم جدید ظهور میکند، توانمندیهای متکی بر قواعد پارادایم گذشته از بین خواهد رفت و همه میبایستی از صفر شروع کنند. بازار کامپیوتر از ابتدای پیدایش خـود را در اختیـار شرکتهای همچون آیبیام قرار داشت. وقتی کامپیوترهای شخصی ظهور کرد، این نوع شرکتها نـاگزیر شـدند بـه همـراه شرکتهای گمنام و تازهواردی همچون کامپک، دل و اپل حرکت خود را از صفر شروع کنند. دروان انتقـال پارادایم، یک دوره استثنایی برای رقابت و پیروزی کوچکها در مقابل بزرگهاست، زیرا در پارادایم جدید همه بایـد از صـفر شروع کنند.
مقاومت در مقابل تغییر:
خصوصیت مهم دیگـر پارادایمها ایـن اسـت کـه بـا ایجـاد یک چـارچوب نگرشـی بـر پیشفرضهای انسان بهشدت تأثیر میگذارند تا حدی که پایبندان به پارادایم را از درک حقـایق خـارج از پارادایم محروم میسازند. این ویژگی موجب میشود نوآوری و خلاقیت در فضای پارادایم تنها به مرزهای آن محدود شود.
پارادایم و شبه پارادایم:
شبه پارادایمها (برخلاف پارادایمها) توسط انسانها وضع میشوند. آنها ابزار مؤثری در ایجاد نظم جامعـه بـهشـمار میروند. در واقع «رفع تنازع»اصلیترین کارکرد شبهپارادایمهاست.
تغییر پارادایم:
پارادایمها با ارائه الگو به انسان در حل مسائل خود کمک میکنند. مدیران با شناخت قواعد پارادایمها قادرند تصـمیم خود را در کسبوکار پیشبینی کنند. در این عصر جدید، برندگان اصلی کسانیاند کـه در مسـلط سـاختن پارادایم جدید نقش اساسی داشتهاند. شرکت زیراکس باعرضه تکنولوژی الکترواستاتیک بـرای ماشینهای فتـوکپی، فرمانروای سنتی این بازار یعنی شرکت 3M را از میدان به در کرد.
زودباوران به پارادایم جدید، برندگان بعدی این تحول هستند. سازمانها حتـی اگـر نتواننـد پارادایم جدیـدی بیافرینند، میبایستی تغییر پارادایم را با حساسیت و هوشیاری دنبال کنند. دیرباوران به پارادایم جدید میبایستی دیر یا زود صحنه را ترک کنند و جای خود را به کسانی که همراه با قواعـد پارادایم جدیـد متولد شدهاند بسپارند. دوران تغییر پارادایمها بسیار حساس است. در این دوران است که برخـی از شرکتهای بـزرگ (ولی در غفلت) از پای میافتند و برخی از سازمانهای گمنام (ولی هوشمند) در اوج قرار میگیرند. قاعـدههایی کـه تغییرناپذیر است.
جمعبندی
انسان زندگی خود را از طریق پارادایمها اداره میکند. پارادایم در قالب قواعد ظهور میکند. پارادایمها هیچگاه کامـل نیستند و در جستجوی کمال دائماً در تغییر بهسر میبرند. با ظهور هر پارادایمی مجموعهای از قواعد و فرصتهای بدیع ظهور مییابد و فرصتهای پارادایم گذشـته را بیاعتبار میسازد. فرصتها درونمایه اصلی استراتژیها هسـتند و استراتژیها بـرای موفقیـت میبایستی بـر فرصتهای معتبر و منفعتساز متکی باشند. این زنجیره، پیوندی عمیق را پدیدار میسازد.