استیو اندرسون، یکی از مشهورترین مشاوران مدیریت در آمریکا، در کتاب اخیر خود به نام «نامههای بِزوس» مینویسد:
بعد از 35 سال مطالعه شرکتهای موفق و ناموفق، به این نتیجه رسیدم که خیلی از مدیران و کارآفرینان همیشه سعی میکنند از ریسک در امان باشند، چون ریست را بهطور ذاتی «بد» تلقی میکنند.
اما من و خیلی از کارآفرینان و مدیران موفق مثل بِزوس، به ریسک اینطور نگاه نمیکنیم، بلکه به این ایمان قلبی رسیدهایم که پیوندی ناگسستنی میان ریسک و رشد یک کسبوکار وجود دارد، پس ریسک نهتنها ذاتاً «بد» نیست، بلکه بسیار «خوب» و حتی برای بقا و رشد یک کسبوکار «ضروری» است. به قول بِزوس، اگر ریسک نکنید، رشد نمیکنید.
بعد از تحقیق درباره روش مدیریت بِزوس به این نتیجه رسیدم که او را «استاد ریسک» بنامم و روشهای او در برخورد با ریسک را مطالعه کنم. در این مطالعات به این نتیجه رسیدم که بِزوس برای بهرهبرداری از ریسک بهعنوان موتور محرکه رشد کسبوکار آمازون، به این چهاراصل پایبند است:
- بِزوس ریسک را به دودسته تقسیم میکند. ریسک انجام و ریسک اهمال. ریسک انجام، ریسکهایی است که بِزوس به این نتیجه میرسد برای رشد کسبوکارش باید آنها را بپذیرد. در مقابل، ریسک اهمال، ریسکهایی است که بِزوس به این نتیجه میرسد که نباید زیر بارشان برود.
- بِزوس آگاهانه ریسک میکند نه صرفاً بر اساس نظرات و عقاید شخصیاش. در حقیقت، بِزوس معتقد است ریسک کردن بهطور تصادفی و بر اساس نظرات شخصی، مثل قمار است و اگر هم برنده شویم، اتفاقی است و ممکن است در آینده اینقدر خوششانس نباشیم
- بِزوس میداند که هرقدر هم که آگاهانه دست به ریسک بزند، بازهم احتمال شکست وجود دارد. ولی بااینحال، فرهنگ «آگاهانه آزمایش کن، اگر شکست خوردی، اشکالی ندارد» را در آمازون رواج داده است.
- بااینکه تقریباً همه کارآفرینان و مدیران، به «پول» خرج شده برای یک کسبوکار بهعنوان سرمایهگذاری نگاه میکنند، اما بِزوس جزء معدود افرادی است که به «ریسک» بهعنوان سرمایهگذاری نگاه میکند و معتقد است همانطور که یک کسبوکار بدون پول نمیتواند پا بگیرد، قطعاً نمیتواند بدون ریسک کردن به زندگیاش ادامه بدهد و رشد کند.