نسل اول بازاریابی: دوره محصول محوری
این دوره نتیجه انقلاب صنعتی و استفاده از تجهیزات و ماشینآلات صنعتی بهعنوان فناوری اصلی تولید بود. در این دوره، محصولات اساسی بهصورت انبوه برای پاسخگویی به نیازهای یکسان بازارهای بزرگ تولید و عرضه میشد. هدف تولیدکنندگان، استانداردسازی محصولات و بهرهگیری از مزایای صرفهجویی ناشی از مقیاس و کاهش هزینههای تولید بود تا تعداد بیشتری از مصرف کندگان قدرت و استطاعت خرید محصولات را داشته باشند. در این وضعیت مشتری تنها یک انتخاب دارد «بخر یا برو» این گفته معروف هنری فورد که «مشتریان میتوانند ماشین به هر رنگی که میخواهند درخواست کنند، مشروط بر اینکه رنگ آن مشکی باشد.» بیانگر دوره محصول محوری است. در این دوره توجه مدیران معطوف به درون شرکت و نحوه تولید و عملیات است و نه بازار و مشتری.
نسل دوم: دوره مشتری مداری
این دوره محصول عصر فناوری اطلاعات است. ویژگی این عصر این است که مصرفکنندگان بسیار آگاهتر شدهاند و به منابع اطلاعاتی متعددی دسترسی دارند که بر اساس آنها میتوانند محصولات مشابه را با توجه به معیارهای مختلف باهم مقایسه نمایند. شرکتها پی بردند که نیازها، خواستهها و ترجیحات مشتریان باهم متفاوت است، بنابراین در این عصر نیاز به بخشبندی بازار و انتخاب بازارهای هدف و ارائه یک محصول متمایز و برتر به هر بخش احساس شد. شعار اصلی عصر مشتری مداری این است: «مشتری پادشاه است»
بازاریابان در این عصر تلاش میکنند تا به ذهن و قلب مصرفکنندگان نفوذ نمایند. فعالیتها و رویکردهای مختلف بازاریابی نظیر تبلیغات، برند سازی، بازاریابی حسی، بازاریابی ویروسی، تبلیغات دهانبهدهان و بازاریابی عصبی نمونههایی از تلاش برای نفوذ در ذهن و قلب مصرفکنندگان میباشند.
به عقیده کاتلر و همکاران در این رویکرد بهطور ضمنی فرض بر این است که مصرفکنندگان اهدافی منفعل برای برنامههای بازاریابی و تبلیغاتی شرکتها هستند.
نسل سوم: دوره بازاریابی مبتنی بر ارزش و روح انسانی
در این دوره بازاریابان بهجای آنکه مردم را مصرفکننده محض بدانند، باید آنان را بهعنوان انسانهایی کامل و دارای ذهن، قلب و روح، موردتوجه قرار دهند. در این دوره مصرفکنندگان در انتخاب محصولات و خدمات صرفاً در پی برآوردن نیازهای کارکردی و احساسی نیستند؛ بلکه در پی برآوردن نیازهای روح انسانی نیز هستند. بدینجهت بازاریابی نسل سوم مفهوم بازاریابی را ه عرصه آرمانها، ارزشها و روح انسانی ترقی میدهد. شرکتهایی که بر مبنای بازاریابی نسل سوم فعالیت میکنند، مأموریتها، چشماندازها و ارزش بزرگتری در قبال جهان دارند. هدف آنها ارائه راهحلهایی برای توجه به مشکلات جامعه و تبدیل جهان یکپارچه به مکانی بهتر برای زندگی است.
این دوره شکل پیچیدهتری از دوره مشتری مداری است و در آن مصرفکننده خواهان رویکردهای بازاریابی مشارکتیتر، فرهنگیتر و معنویتر است. به عقیده کاتلر و همکاران گه بازاریابی مبتنی بر ارزشها را مطرح نمودند، دستاورد عمده پایبندی به ارزشها برای شرکتها، سودآوری، بازگشت سرمایه و پایداری خواهد بود. منظور از ارزشها، ارزشهای محوری و مشترکی است که کارکنان را به رفتار همسو با مأموریت شرکت هدایت میکند.
در این دوره بازاریابان نهتنها باید مأموریت شرکت را برای مصرفکنندگان بازاریابی کنند، بلکه باید ارزشهای آن را برای کارکنان، سهامداران و شرکای کانال توزیع نیز بازاریابی کنند و پذیرش و تعهد آنها نسبت به این ارزشها را به دست آورند.
جوهره بازاریابی نسل سوم این است که یک شرکت میتواند انسان (روح و ارزشهای انسان) را بهعنوان محور فعالیتهای خود قرار دهد و درعینحال سودآور هم باشد.
نسل چهارم: چرخشی به سمت دیجیتال
کاتلر، ستیاوان و کارتاجایا در سال 2016 نسل چهارم بازاریابی را مطرح کردند «بازاریابی دیجیتالی»؛ به عقیده آنها در دنیای جدید، ساختار قدرت شاهد تغییرات بزرگی بوده است. اینترنت تا حد زیادی عامل این تغییرات قدرت است. امروزه قدرتهای انحصاری به قدرتهای غیر انحصاری و فراگیر تبدیلشدهاند. قدرت اقتصادی بیشازپیش، پراکنده و توزیعشده است. نیروهای افقیتر موجب تضعیف ساختارهای قدرت عمودی شدهاند. در حال حاضر قدرت بهطور منحصر و مجرد در اختیار افراد و گروههای خاص نیست بلکه این گروههای اجتماعی هستند که قدرت را به دست گرفتهاند.
نیروهای افقی، فراگیر و اجتماعی بر نیروهای عمودی، انحصاری و فردی غلبه کردهاند و اجتماعات مشتریان روزبهروز قدرتمندتر میشوند، آنها بیشتر جرئت اعتراض و شکایت دارند و از شرکتها و برندهای بزرگ نمیترسند.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر دربارهی نسل چهارم بازاریابی کلیک کنید.
نسل پنجم: فناوری در خدمت بشریت ـ مارتک
نسل پنجم بازاریابی بر اساس محوریت انسانی در نسل سوم بازاریابی و قدرت فناوری در نسل چهارم بازاریابی بناشده است. این بازاریابی بهصورت استفاده از فناوریهای شبیهساز انسانی برای ایجاد تعاملات و ارتباطات، ارائه، ارتقا و افزایش تجربه مشتری تعریف میشود. نسل پنجم بازاریابی با طراحی نقشه سفر مشتری و شناسایی مکانی که فناوریهای بازاریابی میتوانند، ارزشافزوده خلق کنند و همچنین عملکرد بازاریابان انسانی را توسعه و بهبود بخشند، آغاز میشود.
شرکتهایی که از نسل پنجم بازاریابی استفاده میکنند، در نخست باید از کار روی اطلاعات و دادههای بزرگ شروع کنند. ایجاد یک اکوسیستم دادهای یا همان بانکهای اطلاعاتی، پیششرط اجرای این نوع بازاریابی است. این موضوع به بازاریابان اجازه میدهد از بازاریابی پیشگویانه برای ارزیابی بازده بالقوه هر سرمایهگذاری در بازاریابی استفاده کنند و به بازاریابان کمک میکند تا بازاریابی زمینهای و شخصیسازیشده را در هر نقطه از فروش و برای هر مشتری پیادهسازی کنند. سرانجام، بازاریابان صف یا خط مقدم میتوانند با استفاده از بازاریابی توسعهیافته، یک رابط دیجیتالی یکپارچه برای مشتریان طراحی کنند. همه این عناصر اجرایی به برنامههای چابک در شرکت نیاز دارند تا واکنش و پاسخهای مناسب و مطلوبی را در مقابل کنشها و تحرکات بازار فراهم و ارائه کنند.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر دربارهی نسل پنجم بازاریابی کلیک کنید.