سندرم بی تفاوتی سازمانی، بحران خاموش سازمان‌ها

سندرم بی تفاوتی سازمانی، بحران خاموش سازمان‌ها

باید دانست که هر سازمانی دربرخی مقاطع ممکن است همچون ارگانی زنده دچار مجموعه‌ای از معضلات سازمانی شود.

آسیب‌شناسی مسائل و موضوعات مبتلا به یک سازمان یک ضرورت است. این ضرورت را کارشناسان و متخصصان سازمانی درک کرده و در قالب چارچوبی با نام سندرم یا اختلال سازمانی تدوین کرده‌اند. سندرم آمیزه‌ای از علائم و نشانه‌هاست که در کل اختلالی خاص را پدید می‌آورد.
اگر سازمان به هریک از کارکنان خود به عنوان یک سرمایه و دارایی توجه کند، به پیشرفت سازمان و تحقق اهداف سازمانی منجر خواهد شد‌.

علایم، نشانه ها، دلایل و پیامدهای بی تفاوتی سازمانی چیست؟

•بی تفاوتی سازمانی یکی از مسایلی که امروزه در سازمان ها شایع شده است اما توجه کمی به آن می‌شود.
•بی تفاوتی یک فرآیند کند است که به تدریج در کارکنان ظاهر می‌شود. کارکنانی که به مشاغل کسل کننده و تکراری مشغولند و امید چندانی به بهبود و پیشرفت اوضاع ندارند.

در سطح سازمانی، افرادی که علاقه شغلی خود را به دلایلی از دست می‌دهند به تدریج دچار فرسودگی شغلی و در نهایت بی تفاوتی سازمانی می‌شوند. گاهی افراد اعتراض خود را به دستورها به صورت اعتصابات و اعتراضات که آشکارترین نوع بیان نارضایتی است، بروز می‌دهند و گاه غیبت زیاد بیان گر این امر است.

علایم و نشانه های بی تفاوتی سازمانی:

•نسبت به وقوع یا عدم وقوع اتفاقات و مسایل اطراف و به طور مشخص اهداف سازمانی، اجرا یا عدم اجرای برنامه ها و انجام یا عدم انجام ماموریت های سازمان و در نهایت موفقیت یا عدم موفقیت سازمان بی اعتناست.

•وظایف و تکالیف محوله را با دقت و سرعت و حساسیت لازم انجام نمی‌دهد و مرتب پیگیری امور مربوطه را با بهانه های مختلف به تعویق می‌اندازد.

•در ارایه پیشنهاد، ایده و راهکار جدید و چگونگی بهبود شرایط کار در سازمان، تلاش یا علاقه ای از خود نشان نمی‌دهد.

•از برنامه های آموزشی استقبال نمی‌کند.

•از مواجهه با مدیر اکراه دارد.

•تاخیر در ورود و تعجیل در خروج و سنگینی گذشت زمان در داخل سازمان، معرف بیزاری او از ماندن در محیط کار است.

•به لحاظ پاره‌ای از ملاحظات مربوط به تامین شغلی و بالاجبار در سازمان می‌ماند و اگر شرایط بهتری هموار باشد، سازمان را ترک می‌کند.

دلایل بی تفاوتی سازمانی :

۱-عدم همسویی بین اهداف سازمان و اهداف فرد:
در این حالت فرد احساس می‌کند، تحقق یا عدم تحقق اهداف سازمان هیچ تاثیری در منافع او ندارد و نسبت به سازمان و اهدافش بی خیال یا بی تفاوت می‌شود.

۲-بروکراسی شدید در سازمان و نخبه گرایی در انتصاب‌ها:
بروکراسی شدید یعنی وسعت و گستردگی سازمان، متحدالشکل کردن عملیات، تقسیم بیش از حد وظایف، رسمی گرایی و قانونمند کردن افراطی مناسبات و رفتارها و … باعث می‌شود وظایف را برای افراد بی معنی کرده و بر شدت بی علاقگی افراد می‌افزاید.

guest
0 دیدگاه‌
بالاترین رای مثبت
تازه‌ترین قدیمی‌ترین
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده نظرات
پیمایش به بالا