مدیران ارشد و رهبران منابع انسانی شرکتهای بزرگ و کوچک باید درباره استراتژیهای حفظ و مشارکت نیروی کار خود تجدیدنظر کنند، چراکه نسل جدید کارکنان، انتظارات کاملاً متفاوتی دارد؛ بنابراین، مدیران باید بر اساس یک سری قوانین جدید، عمل کنند. در اینجا به مواردی اشاره میشود که با استفاده از آنها به کارکنانتان کمک میکنید شغلشان را دوست داشته باشند:
🔺کار را هدفمند کنید
عرصه کار در آینده، هدفمحور و دارای آزادی عمل است؛ یعنی هر کس مالک و مسئول کاری است که انجام میدهد، چه وقتیکه برای خودکار میکنید و چه زمانی که با همکاران برای خلق یک ارزش، همکاری میکنید.
🔺محیطی دارای ارزشهای مشترک بسازید
وقتی همکاران و مدیران در یک محیط امن روانی کار میکنند و ارزشها، اخلاقیات، اعتقادات و هنجارهای مشترک دارند، تکتک افراد به شکلی منحصربهفرد، در جایگاهی قرارگرفتهاند که عشق دهند و عشق بگیرند بدون ترس از جریمه. این به افزایش عملکرد کلی شرکت منجر میشود که نهایتاً افراد مشابه را که عاشق کارشان هستند، جذب میکند.
🔺مدیران میانی را توانمند کنید
در بسیاری از سازمانها، وظیفه مدیری که بالای سر کارمند است این است که ترتیبی دهد کارها جلو بروند و قوانین و سیاستها اجرایی شوند؛ اما آنها آزادی و استقلال تصمیمگیری ندارند که بتوانند روی جنبههای انسانی کارشان تمرکز کنند. بارها از مدیران شنیدهایم که میگویند «نمیتوانم به درخواست کارمندم رسیدگی کنم چون سیاست شرکت اجازه نمیدهد و دستم بسته است.» مدیران ارشد باید به مدیران میانی آزادی عمل دهند تا بتوانند غریزه انسانی خود را تمرین و بهواسطه آن، نیازهای کارکنانشان را رفع کنند. مثلاً شاید لازم باشد سیاستها طوری تغییر کنند که متناسب با نقاط قوت و شخصیت اعضای تیم باشد. درنتیجه، محیطی شکل میگیرد که در آن، هم کارکنان و هم مدیران میانی دوست دارند در آنجا بمانند چون احساس «دوست داشته شدن» و حمایت شدن از مدیران ارشد میگیرند.
🔺مدیران دارای شخصیت را استخدام کنید و ارتقاء دهید
افرادی که دارای شخصیت و صداقت هستند، قابلاعتمادند، حالا در هر سطحی از مدیریت که باشند. شما نگران اقدامات چنین فردی نیستید و این محیط کار را جذاب و مملو از عشق میکند. فرد باشخصیت همچنین افراد صادق بیشتری را بهسوی سازمان روانه میسازد. بهاینترتیب، محیط کار برای کسانی که دنبال چنین چیزی هستند، جذاب میشود و همه دوست دارند در چنین جایی کار کنند.