رهبری وابسته: رهبران موفق چگونه زیر دستان خود را هدایت می‌کنند؟

رهبران موفق با مدل رهبری وابسته

رهبران موفق معتقدند که هر شرکتی برای موفقیت در بلندمدت، به دو نوع رهبر نیاز دارد:

  1. رهبر تحول‌آفرین: رهبری است که مسیر آیندۀ شرکت را به‌خوبی تشخیص می‌دهد و کارمندان را برای رسیدن به آن آینده، تشویق و مجهز می‌کند.
  2. رهبر معاملاتی: رهبری است که فعالیت‌های اصلی شرکت را با همکاری واحدهای مختلف به سمت هدف مدنظر شرکت هماهنگ و هدایت می‌کند. رهبر معاملاتی به این دلیل از رهبر تحول‌آفرین مهم‌تر است که شیوۀ رهبری کارمندان تغییر کرده چون دنیای امروزی، دنیایی نیست که یک کارمند را استخدام کنیم و به او حقوق بدهیم تا او هم وظایف محوله را با بالاترین عملکرد انجام بدهد. به همین علت است که رهبری تجاری را این‌گونه تعریف می‌کنند: توانایی هدایت کارمندان عادی برای ارائه عملکرد عالی. ازاین‌رو، رهبرانی که برای هدایت کارمندانشان از عواملی مثل جایگاه سازمانی، پول یا قدرت استفاده می‌کنند، دیگر موفق نیستند و باید به سمت مدل جدیدی از رهبری حرکت کنند که اصطلاحاً به آن «رهبری وابسته» میگوییم.

در این مدل از رهبری تجاری، کارمندان از روی اختیار و تمایلشان است که تصمیم می‌گیرند دستورات یک فرد را بپذیرند و دنباله‌رو او بشوند. به همین دلیل، رهبری تجاری را می‌توانیم این‌گونه هم تعریف کنیم: توانایی جذب دنباله‌رو و طرفدار در یک شرکت

 

 

نکتۀ مهم این‌که رهبران، متولد نمی‌شوند بلکه ساخته می‌شوند. به‌بیان‌دیگر، هرکسی می‌تواند توانایی‌های لازم برای «گرفتن عملکرد عالی از کارمندان معمولی» و «جذب طرفدار در یک شرکت» را بیاموزد و به یک رهبر عالی تبدیل شود. به‌بیان‌دیگر، همۀ رهبران موفق، زمانی یک دنباله‌رو بوده‌اند ولی با تقلید از رفتارها و نگرش‌های رهبران موفقی که می‌شناختند، به‌مرور «اصول رهبری» را یاد گرفتند. مهم‌ترین این اصول عبارت‌اند از:

  1. رهبران موفق، چشم‌اندازی بلندمدت دارند، مأموریتی مشخص را برای شرکت متصورند و همۀ واحدهای شرکت را برای رسیدن به چشم‌انداز و انجام مأموریت آن بسیج می‌کنند.
  2. رهبران موفق، توانایی بالایی در تبدیل مأموریت به اهداف کلان و انگیزه‌بخش دارند، به‌گونه‌ای که همۀ کارمندان شرکت برای رسیدن به آن اهداف از جانشان مایه می‌گذارند. فقط یادمان باشد، اهدافی مثل افزایش فروش یا افزایش سهم بازار، جزء اهداف کلان و انگیزه‌بخش به‌حساب نمی‌آیند.
  3. رهبران موفق هیچ‌وقت منتظر اقدام دیگران نمی‌مانند بلکه انسان‌های فعالی هستند که شبانه‌روز برای رسیدن به اهداف کلان و انگیزه‌بخش شرکتشان کار می‌کنند و از این طریق، دیگران را هم به فعالیت شبانه‌روزی تشویق می‌کنند.
  4. رهبران موفق خطاهای کارمندانشان را می‌بخشند به این امید که انگیزۀ آن‌ها برای موفقیت در آینده را افزایش دهند، درحالی‌که افراد عادی، با تمرکز بر زمان حال و گذشته، خطاهای کارمندانشان را خیلی سخت می‌بخشند.
  5. رهبران موفق، ریسک‌پذیرند و با خطر کردن در مواقعی که همۀ شرکت‌ها محتاط عمل می‌کنند، شجاعت را در شرکتشان نهادینه می‌کنند. برای مثال، در زمان رکود بازار، خیلی از شرکت‌ها به فکر کاهش بودجۀ تبلیغاتی‌شان هستند، اما رهبران تجاری موفق، بودجۀ تبلیغاتی‌شان را افزایش می‌دهند.
  6. رهبران موفق، بسیار صبورند و تمایل بالایی برای برنده‌شده دارند، برای همین هیچ‌گاه دست از تلاش برای رسیدن به اهدافشان برنمی‌دارند.
  7. رهبران موفق، تفکر استراتژیک دارند به این معنا که وقتی می‌خواهند دربارۀ موضوعی تصمیم‌گیری کنند، به جوانب مختلف آن فکر می‌کنند و همیشه از خود می‌پرسند: «اگر این کار را انجام بدهیم، چه منافع بلندمدتی نصیبمان می‌شود؟ واکنش رقبا و بازار چگونه خواهد بود؟ آیا مشتریانمان از این کار راضی خواهند شد؟»
  8. رهبران موفق، روی ایجاد «تمایزهای بنیادین از رقبا» تمرکز می‌کنند نه روی کارهای روزمرۀ شرکت. برای این منظور، آن‌ها روی «توانمندسازی شرکتشان برای رسیدن به مهم‌ترین فرصت‌های بازار در آینده» تمرکز می‌کنند.
  9. رهبران موفق توانایی خارق‌العاده‌ای در توضیح و تشریح اهداف، ایده‌ها و برنامه‌هایشان دارند. به همین دلیل، همیشه مطمئن می‌شوند که کارمندانشان دلایل انتخاب آن اهداف، ایده‌ها و برنامه‌ها را به‌خوبی می‌دانند.
  10. رهبران موفق همیشه در دسترس کارمندانشان هستند و مثل ژنرالی که در خط مقدم حاضر است، در کنار کارمندانشان برای موفقیت شرکت می‌جنگند. به همین دلیل است که حداقل ۲۵ درصد از وقتشان را با مشتریان شرکت می‌گذرانند.
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 دیدگاه‌
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده نظرات
Scroll to Top