مکاتب مربوط به استراتژی، طیف گستردهای از رویکردها را تشکیل میدهند که دوسویه آن در تضاد کامل باهم قرار دارند. نظریهپردازان کلاسیک، آینده را امتدادی از حال میدانند و سعی میکنند با پیشبینی عوامل محیطی، استراتژی خود را برای استفاده هرچه بیشتر از فرصتهای فردا تنظیم کنند. منتقدان این نگرش که در طیـف دیگـر قرار دارند، مدلهای ساده و خطی و کلاسیک را برای پیشبینی در دنیای پیچیـده امـروز مناسـب نمیدانند و بـر بیحاصلی آن تأکید دارند.
پارادایمها و فرصتها
استراتژیها بر اساس خاستگاه فرصت (قواعد پارادایمها) خصوصیات متفاوتی را دارا هستند. ایـن رابطـه، منطـق جدیدی را ارائه میدهد که قادر است مکاتب بهظاهر متضاد را در قالب یک الگوی واحد، یعنی الگوی فرصت قـرار دهد.
رویکردهای استراتژی بر اساس خاستگاه فرصت در چهار گـروه دستهبندی میشوند:
استراتژیهای آگاهانـه
استراتژیهای خلاقانه
استراتژیهای آیندهنگر
استراتژیهای آیندهساز
استراتژیهای آگاهانه، فرصتهای خـود را از پارادایم جاری میگیرند و اساس آنها بر درک فرصت و انتخاب راهکار مناسب استوار است. نظریات کلاسـیک در این طیف قرار میگیرد.
استراتژیهای خلاقانه، در فضای پارادایم موجـود، راهکارهـای بـدیع و بیسابقه را جسـتجو میکنند. ایـن استراتژیها بر اساس دیدگاههای اثربخش استوارند. در این شرایط سازمانهای رقیـب در جهـت سهمجویی از فرصتها اقدام خواهند کرد.
چنانچه استراتژی بر شناخت پارادایم آینده استوار باشد، آن را استراتژی آیندهنگر میگوییم و چنانچه قاعدهشکنی و خلق پارادایم جدید، اساس کار قرار گیرد، استراتژی آیندهساز حاصل خواهد شد.
مزایا و معایب رویکردهای استراتژی
استراتژیهای آگاهانـه بـا ریسـک نسبتاً محدودی، سازمان را به اندازه یک استراتژی نسبت به رقبای فاقد استراتژی برتـری خواهنـد بخشـید. ولـی ایـن استراتژیها تحول زا نیستند.
استراتژیهای خلاقانه سازمان را در یک موقعیت انحصاری برتر نسـبت بـه رقبـا قـرار میدهد، ولی ممکن است در زمان کوتاهی مقهور قابلیتهای کلیدی رقبا شود.
استراتژیهای آیندهنگر قابلیت رقبا را بهشدت خنثی میکند، ولی ریسک بالای این رویکرد، فاصله بردوباخت اسـتراتژی را تـا حـد هسـت و نیسـت سازمان پیش میبرد.
استراتژیهای آیندهساز یکراه میانبر به قلههای پیروزی است، ولی دستیابی به آن پیچیده و عمدتاً متکی بر افراد خاص است.
جمعبندی
استراتژی در طول حیات خود فراز و نشیبهایی را پشـت سر گذاشته اسـت. از اوایـل دهـه ۹۰ نظریهپردازان تجددگرایی نظیر هامل و مینتزبرگ به بازنگری مبانی استراتژی پرداختند. انتقاد اصلی این گروه آن است که رویکرد استراتژیک در برخی موارد تحولساز بوده ولی در بسیاری موارد تنها به کتابچههای قطور ختم شده است.الگوی فرصت با توجه به خاستگاه فرصت به ما میگوید که «ابتدا بگویید از استراتژی چه انتظـاری داریـد، سـپس رویکرد مناسب خود را انتخاب کنید.»
اگر دنبال تحول بخشیدن به سازمان هستید، به دنبال استراتژیهای خلاقانـه باشید. اگر نگران رقبای اصلی خود در صحنه هستید رویکرد مناسب شـما استراتژیهای آیندهنگر اسـت و اگـر میخواهید درصحنه رقابت خود ره صد ساله را یکشبه طی کنید، تنها رویکرد آیندهساز چاره کارخواهد بود.