متأســفانه فضای مدیریت استراتژیک چه در عرصه عمل و چه در عرصه آموزش نظری مباحث، سرشار از ایدههای نادرست شده و به همین دلیل موج ســرخوردگی از مدیریت اســتراتژیک آغازشده اســت. در ادامه میخواهیم بهاختصار ۱۰ باور غلط در مورد مدیریت استراتژیک را مطرح کنم.
پیشــاپیش خوانندگان عزیــز را به تعلیق پیشفرضها و پیش دانستههای قبلی دعوت میکنم. حدس میزنم که برخی از نکات مطرحشده در این نوشتار، با آموزههای قبلی شما در تضاد و تعارض باشد.
- مدیریت استراتژیک یعنی بهکارگیری ابزارهای مدیریت استراتژیک
به خاطر دارم یکبار پروژهای را برای یکی از صد شرکت برتر ایران انجام دادیم. ناظر پروژه یکی از کتابهای مدیریت استراتژیک را باز کرد و بدون اینکــه روی محتوای نتایج ما نظر بدهد گفت: این چــه پروژه برنامهریزی اســتراتژیکی است که از ابزارهای اشارهشده در این کتاب (کتاب رفرنس استراتژی) اســتفاده نکرده اســت. یک باور غلط این است که فکر کنیم مدیریــت اســتراتژیک یعنــی اســتفاده از ابزارهــای متعارف مطرحشده در کتابها و کلاسها مانند ابزار ســوات یا تحلیــل زنجیره ارزش پورتر. تأثیر ایــن باور غلــط این میشود که هــزاران پــروژه برنامهریزی اســتراتژیک در کشــور ما، با تقّید به ابزارهای متعارف برنامهریزی اســتراتژیک، ولی بدون نتایــج معنادار اســتراتژیک و بدون خلــق تصمیمات اســتراتژیک معنادار برای مدیران ارشد، اجراشده است.
¨ایده درســت: فراموش نکنیم که هدف مدیریت اســتراتژیک، تأثیر اساســی بر نتایــج کلیدی عملکرد سازمانها اســت. ابزارها هیــچ اصالتــی ندارند. شــما باید بتوانیــد تصمیمات اســتراتژیک اخــذ کنیــد و آن را به اقدامات و ســپس نتایج اســتراتژیک تبدیل کنید، فقط همین! بقیه هیچ اصالتی ندارند. منظور از بقیه همان ابزارها، تکنیکها، مدلها و نظریههاست. طبق اصل همپایانی، از روشهای متعدد میشود به یک نقطه رسید.
- استراتژی از تحلیلهای ماتریسی به دست میآید
متأســفانه امــروزه گزارشهای برنامهریزی اســتراتژیک پرشده اســت از ماتریسهای عریــض و طویــل همــراه بــا انبوهــی از اعــداد و ارقــام. ایــن ماتریسهای بــزرگ پــر از عــدد و رقــم، بــه مــا حــس خــوب علمــی بــودن میدهد؛ اما متأســفانه این حس کاملاً غلط اســت. شــواهد بســیار کمی وجــود دارد مبنی بر اینکه ایــن ماتریسها بتوانند اســتراتژی تولیــد کنند. ماتریسهای EFE، IFE و SPACE با تجمیع اطلاعات و تبدیل آنان به عدد، باعث تهی کردن تحلیلهای کیفی از معنا میشوند.
¨ایــده درســت: استراتژیها از چهــار چشــمه میجوشند؛ ایدهها و دیدگاههای اســتراتژیک برآمــده از تجربــه و شــهود مدیریتــی، پاسخدهی به موضوعات اســتراتژیک پیش روی سازمان بهصورت زمــان واقعی، آزمایشهای اســتراتژیک که از مرحله پایلوت ســربلند برآمدهاند یا ایدههایی که در بخشی از سازمان خلق و آزمودن شدهاند و میتوانند تعمیم پیدا کنند و درنهایت، تحلیلهای هدفمند.
- در شرایط عدم قطعیت، نباید از استراتژی استفاده کرد
یکــی دیگــر از ایدههای اشــتباه این اســت کــه چون شــرایط بســیار متغیر است، پس نمیتوان و نباید استراتژی داشت و اگر هم استراتژی داریم باید استراتژیهای ششماهه و سهماهه داشته باشیم! نکته اینجا است که اصولاً یکی از کارکردهای استراتژی، پیوستگی، تداوم و تمرکز است. اگر بخواهیم همواره تغییر کنیم که نمیتوانیم از این تمرکز و تداوم استفاده کنیم.
¨ایــده درســت: شرکتهای وال مــارت، ســاوتوســت، دل و بنز سالها اســت کــه یــک اســتراتژی دارنــد و در ضمن همــه آنها در محیــطهــای متـــلاطــم سیــاســــی، اقتـصــــادی، فنــــاوری و البـــتــه زیستمحیطی و اجتماعــی هســتند؛ بنابراین در شــرایط متلاطم هــم میشود اســتراتژی پایدار داشــت. بهاختصار میتوان گفت که استــــراتــــژیهـــای عمـــومـــی (ژنریک) میتوانند ثابت و پایدار باشنــد و زمینهساز تداوم و تمرکز بلندمدت سازمان و استراتژیهای عملیاتی سازمان میتوانند متغیر و منعطف باشند؛ بنابراین اتفاقاً باید گفت چون شرایط متلاطم است، باید استراتژی بلندمدت داشت.
- ا گــر در لحظــه تصمیمگیری کنیــم و در کوتاهمدت به نتایج برســیم «استراتژیک» نیست
فرض برخی این است که تصمیمات استراتژیک حتماً باید بلندمدت باشند. یعنی اگر در مدت کوتاه تصمیمی اتخاذ شود و تأثیرات اساسی بر روی اهداف ما بگذارد آن را به این خاطر که کوتاهمدت است استراتژیک نمیدانند.
¨ایــده درســت: تــأکیــــد و تـکـــــرار مـــیشــود کــه هــــدف مــدیــریــت اســتراتژیک تأثیــر اساســی بــر نتایــج کلیــدی عملکــرد سازمانها اســت، بنا بر توضیحاتی کــه دربندهای ۲ و ۳ داده شــد. ممکن اســت ســازمان در قبــال موضوعــات اســتراتژیک پدیدار شونده و پیشبینی نشــده، تصمیمــات و اقداماتــی را اتخــاذ و اجــرا کنــد که تــأثیر اســــاســی بر نتایج کلیدی عملکرد ســازمان داشــته باشد. بنابرایــن شــرط ما بــرای آنکه یــک تصمیم یــا اقدام را اســتراتژیک بدانیم نه پیشتدبیرانه بودن آن است و نه بلندمدت بودن آن.
برای مطالعه ادامه محتوا فایل زیر را دانلود کنید.
دانلود وایت پیج شماره ۲ ده باور اشتباه و خطرناک در مورد مدیریت استراتژیک