معادل واژه مارکتینگ در فارسی کلمه بازاریابی است اما این کلمه دربرگیرنده همه ابعاد واژه مارکتینگ نمیباشد. لذا بهجای آن از واژه یا اصطلاحاتی مانند مدیریت بازاریابی، مدیریت تقاضا یا بازارگردانی استفاده میشود. بسیاری از مردم به بازاریابی تنها به دید فروش و تبلیغ مینگرند اما فروش و تبلیغ فقط بخشی از بازاریابی میباشند. امروزه نباید بازاریابی را به مفهوم قدیمی که همان فروش محصول است در نظر آورد. بلکه باید به مفاهیم نوین آن که درنهایت منجر به برآوردن نیازهای مشتری میشود توجه کرد.
مارکتینگ دارای ابعاد گوناگونی است در هریک از این ابعاد به بخشی از کارکردهای آن توجه شده است. این ابعاد عبارتاند از:
بازار گرایی
گرایش به بازار و نیاز مشتریان اولین ویژگی بازاریابی جدید است. مدیر کامیاب کسی است که سازمان را با شرایط روز همگام کند و اینزمانی امکانپذیر است که کارکنان و مدیران گرایش به بازار را بهعنوان یک فرهنگ و بینش بپذیرند و دنبال کنند.
بازار شناسی
« شناخت» لازمه هر حرکت عاقلانه و هر تصمیم اصولی است. شناخت بازار تلاشی نظاممنداست برای گردآوری، ضبط و ثبت اطلاعات مربوط به همهی اجزای تشکیلدهندهی نظام بازار و همه عواملی که بر نظام بازار تأثیر میگذارند.
بازاریابی
بازاریابی یعنی جستجو برای یافتن مناسبترین بازار و بخشهایی که سازمان میتواند در آنجا بهصورت مفیدتر و مؤثرتر حضور یابد و پاسخگوی نیاز و خواسته مردم باشد. بازاریابی یعنی بخشبندی یا تقسیم بازارها و تعیین محصولات شرکت برای مناسبترین بازارها.
بازار سازی
بازارسازی یعنی نفوذ در بازار و معرفی و شناساندن سازمان و محصولات و خدمات آن با استفاده از عوامل قابلکنترل بازاریابی ( محصول، قیمت، توزیع و ترفیع فروش). بازاریابان با بهکارگیری درست و اصولی این عوامل میتوانند در شرایط مختلف جایگاهی در بازار برای خود به دست آورند و باسیاستها و برنامههای مناسب سهم بیشتری از بازار را در اختیار بگیرند.
برای مطالعه ادامه محتوا فایل زیر را دانلود کنید.