مخاطب هدف (The target audience):
مصرفکنندگان مختلف به روشهای مختلفی تحت تاثیر رنگها قرار میگیرند. بنابراین، ضروری است جامعهی هدف خود را مشخصکرده و بدانید آنها به چه چیزهایی اهمیت میدهند. درنتیجه، رنگی را انتخاب کنید که در عین انتقال معنای ارزش برند به مخاطب، شما را از سایر رقبا متمایز کند.
فرهنگ (The culture):
معنای هر رنگ در ملل مختلف متفاوت است. برای مثال، رنگ سفید در ایالاتمتحده به معنای خلوص و پاکی است، درحالیکه همان رنگ در مناطقی از آسیا رنگ عزاداری میباشد. توجه داشتهباشید دریافت و معنایی که هر رنگ برای ما دارد، متأثر از نژاد، سن، طبقهی اجتماعی، جنسیت و دین می باشد. بنابراین همواره به فرهنگ جامعهی هدف خود توجه کنید.
طرح اولیهی برند (The brand archetype):
آرکیتایپهای تجاری پیامهای متفاوتی میدهند و هر کدام رنگ پیام خود را دارند. بدون صدا صحبت میکنند و بلندتر از کلمات هستند. بعضی اوقات برندها چیزی نمینویسند و نمیگویند؛ اما قراردادن رنگهای مناسب برای آرکیتایپ میتواند همه را بگوید. تجربه برندهای موفق، قبلاً این حقیقت ساده را تصدیق کردهاند که هر برند باید دارای یک آرکیتایپ، و در ادامه رنگهای متمایزی برای آن داشته باشد تا بتواند افکار خود را در زیر آن بیان کند.