فیلیپ کاتلر در کتاب اصول بازاریابی خود، چهار استراتژی اصلی زیر را برای انتخاب بازارهای هدف معرفی میکند:
۱. بازاریابی یکسان
- شرکتی که از استراتژی بازاریابی یکسان یا همان بازاریابی انبوه تبعیت میکند، تفاوتهای موجود بین بخشهای مختلف بازار را نادیده میانگارد و کل بازار را با ارائه یک پیشنهاد بازاریابی هدف میگیرد.
- این استراتژی بر اساس تمرکز بر نیازهای مشترک مصرفکنندگان و نادیده گرفتن تفاوتهای آنها بنا شده است.
- در این استراتژی، شرکتها سعی میکنند محصول و برنامه بازاریابیای را که برای اکثریت مصرفکنندگان جذاب است، توسعه دهند.
۲. بازاریابی متمایز
- شرکتی که از استراتژی بازاریابی متمایز یا استراتژی بازاریابی بخشی تبعیت میکند، فقط یک یا چند بخش از بازار را هدف میگیرد و برای هر کدام از این بخشها، پیشنهادات بازاریابی متمایزی را طراحی میکند.
- به طور مثال، شرکت خودروسازی تویوتا نامهای تجاری مختلفی را به بازار خودرو عرضه میکند: از نام تجاری ارزان سایِن گرفته تا نامهای تجاری تویوتا و لِکسوس. هر کدام از این نامهای تجاری، بخش خاصی از خریداران خودرو را هدف گرفتهاند.
۳. بازاریابی متمرکز
- شرکتی که از استراتژی بازاریابی متمرکز تبعیت میکند، به جای تلاش برای کسب سهم کوچکی از یک بازار بزرگ، برای کسب سهم بزرگی از یک یا چند بازار کوچکتر تلاش میکند .
- به عنوان مثال، شرکت هُل فودز مارکت حدود 285 فروشگاه اختصاصی و حدود 8 میلیارد دلار فروش سالانه دارد و مشتریان ثروتمندی را هدف گرفته که از خرید از فروشگاههای عمومیای مثل وال مارت اصلاً خوششان نمیآید.
۴. بازاریابی ذرهای
- بازاریابی ذرهای عبارت است از طراحی برنامهها و پیشنهادات بازاریابی مطابق با ذائقه و سلیقه تک تک مشتریان و یا مشتریان ساکن در یک محله.
- به عنوان مثال، طرفداران دراژههای شکلاتی اِم اَند اِم هم میتوانند به وبسایت myMMs.com بروند و عکس شخصی یا دلخواهشان را روی این وبسایت قرار دهند و از شرکت بخواهند تا آن عکس را به همراه کلمه دلخواهشان روی تمام دراژههای موجود در یک بسته چاپ کند.