ذهنخوانی
بدون استدلال و دلایل کافی میاندیشید از افکار دیگران اطلاع دارید
«اصلا نگاهم نکرد حتما از من شاکیه»
پیشگویی
پیشبینی ذهنی از اتفاقات و شرایط آیندهای منفی
«حتما فردا حرفم رو قبول نمیکنه»
فاجعهسازی
تمام حوادث آیندهی نزدیک و دور را افتضاح و غیرقابل تحمل انگاشتن
«توی آزمون خراب کنم آبروم میره»
برچسب زدن
صفات کلی و منفی به خود و دیگران الصاق کردن
«کلن بدبختیم»
نادیدهانگاری جنبههای مثبت
موفقیتها و نکات مثبت را کوچک و خوار شمردن
«اینو که همه میتونن انجام بدن»
فیلتر منفی
فقط جنبههای منفی چیزی را دیدن
«اصلا به من توجه نمیشه»
تعمیم افراطی
تعمیم دادن یک اتفاق و حادثهی بد به همیشه و استنباط همیشگی داشتن از آن
«این اتفاق همیشه فقط برای من می افته»
تفکر دو قطبی
دید «همه» یا «هیچ» داشتن در مورد اتفاقات و انسانهای پیرامونی
«همهی زندگیم تباه شد»
بایداندیشی
اتفاقات و رخدادها و حوادث رو آنطور که هستند ارزیابی و ارزشگذاری نکردن. دید و تفسیرها را بیشتر بر اساس آنچه باید میبود/باشد گذاشتن.
«باید میبردیم» «برد با ماست»
شخصیسازی
علل شکست و رخدادهای منفی را متوجه خود کردن و سهم دیگران را ندیدن
«خودم مقصر بودم»
سرزنشگری
مسئولیت تغییر رفتار خود را به عهده نگرفتن. دیگران را دلیل مشکلات و احساسات منفی خود دانستن.
«او باعث تمام مشکلات من هستش»
قیاسهای ناعادلانه
معیار نداشتن و خود را با کسانی که امتیازات ویژه دارند مقایسه کردن
«او خیلی از من زیباتر عمل میکنه»
تاسفگرایی
ای کاشهای مکرر گفتن به جای تکیه بر حال
«ای کاش این حرف رو نمیزدم»
چی میشد اگر
پرسش مکرر «چی میشد اگر» و اقناع نشدن شخصی
«چی میشد اگر زودتر راه میافتادم»
استدلال هیجانی
برای تفسیر واقعیات پیرامونی از احساسات محض استفاده کردن
«دلم شور میزنه یه اتفاقی میافته»
نادیدهانگاری شواهد متناقض
شواهد یا استدلالهای ناهمسان یا ناهمخوان با تفکر خود را مردود دانستن
«هیچکدومتون نمیفهمین»
قضاوتگرایی
معیارهای غیراستاندارد و شخصی برای خود ایجاد کردن در جهت تفکر منفی
«در مسابقه اصلن خوب بازی نکردیم»
این باورها همگی غلط هستند و باعث بروز احساسات منفی در ما می شوند پس لطفا با هوشیاری از آنها اجتناب کنید.