اثر مرکب، یعنی بدانیم هر تصمیمی که میگیریم، سرنوشت ما را میسازد و موفقیت، نتیجه دنبال کردن عملکردهای باثبات و پیوسته است. حتی وقتی به اهدافتان میرسید، باید نظمتان را حفظ کنید تا از آن هدف جلوتر بروید؛ آرام و پیوسته. یادتان باشد، شما باید کاری کنید که همیشه نتایج مثبت پیوستهای را به دنبال داشته باشد. نمیتوان نام نتیجههای موقتی و کوتاهمدت را موفقیت گذاشت. حالا پرسش درست این است که رمز موفقیت پایدار چیست؟ چگونه میتوان کاری کرد که گامهای بعدی در مسیر موفقیت بهاندازه گام اول، پرشور و هیجان باشند؟ شاید بد نباشد که از گامهای کوچک، آهسته و پیوسته استفاده کنید. اگر به انجام رفتارهای کوچک و سالم خود پایبند باشید، دیگران هم به آن رفتارها عادت میکنند و شمارا راحتتر میپذیرند. با ادامه این روند، تصمیمهای بهتری برای زندگیتان خواهید گرفت و حس خواهید کرد که کسی نمیتواند جلویتان را بگیرد! انجام کارها بهصورت آهسته اما پیوسته، قدرتمندترین نیروی محرکه موفقیت است. نیروی انجام آهسته و پیوسته، تنها زمانی فعال میشود که شما شتاب خود را در طول یک دوره زمانی طولانی حفظ کنید؛ بنابراین باید آن کار را در قالب یک برنامه به اجرا درآورید. در ضمن، واقعگرا باشید و سعی نکنید همه کارها را در زمان کوتاهی انجام دهید. در عوض، با شروعی کوچک، کار را پیش ببرید.
محدودیتهای شخصی، یکی از مواردی است که شاید در طول این مسیر با آن برخورد کنید. مسئله این است که آیا تسلیم میشوید یا دیوار را میشکنید؟ دیوار نظم و روال روزمره، همان فاصله بین خود سابق شما و خود قویتر و بهتر شما است. خواهید دید که عادتهای جدیدتان دستبهدست هم میدهند و شمارا به انسان موفقتری تبدیل خواهند کرد. پس وقتی به نقطه انتهایی یا همان مرز توانتان در موفقیت میرسید بهجای متوقف شدن، از آن حد عبور کنید تا سریعتر و بزرگتر به موفقیت برسید. عبور از محدودیتهایی که برای خودتان در نظر گرفتهاید شمارا قویتر خواهد کرد. همیشه کمی بیشتر، کمی جلوتر و کمی قویتر شدن شمارا به سمت موفقیتهایی که به نظر دستنیافتنی هستند سوق میدهد.
سه نوع اثر مرکب مثبت
جیمز کلییر در کتاب معروف خود به نام «عادتهای اتمی» سه نوع اثر مرکب مثبت را معرفی کرده که عبارتاند از:
- اثر مرکب بهرهوری: این اثر مرکب به این واقعیت اشاره دارد که انجام یک کار بیشتر در هرروز، خودکارسازی یک وظیفه تکراری یا کسب یک مهارت جدید میتواند دستاوردهای زیادی را به همراه داشته باشد. به همین دلیل، همواره سعی کنید روزی یک کار بیشتر نسبت به دیروز انجام بدهید، حتی اگر آن کار خیلی کوچک باشد. روزی یک بخش از یک وظیفه تکراری را به سایرین یا کامپیوتر و ماشین بسپارید. روزی یک بخش کوچک از یک مهارت جدید را بیاموزید. برای مثال، سعی کنید روزی یک دقیقه بیشتر به مشتریان اصلیتان فکر کنید؛ روزی نوشتن یک گزارش فروش یا بخشی از آن را به یک منشی واگذار کنید؛ و روزی بخشی از مهارتی مثل «فروش خودکار» را بیاموزید.
- اثر مرکب دانشی: این اثر مرکب به این واقعیت اشاره دارد که یادگیری یک مهارت یا دانش جدید، شمارا به یک نخبه تبدیل نمیکند، اما وقتی خودتان را متعهد میکنید که در تمام عمرتان بیاموزید، تحول شگرفی در زندگیتان ایجاد میکنید. به همین دلیل است که مدیران، بازاریابها و فروشندگان حرفهای روزی حداقل 1 ساعت از وقتشان را صرف خواندن مطالب جدید و علمی میکنند.
- اثر مرکب روابط: این اثر مرکب به این واقعیت اشاره دارد که اگر در هر برخوردی کمی خوشرفتارتر باشید، باگذشت زمان، شبکهای گسترده از روابط قدرتمند خواهید داشت. به همین دلیل است که مدیران، بازاریابها و فروشندگان حرفهای همواره سعی میکنند روابطشان با مشتریان را حفظ کنند و در برخورد با مشتریان، صرفاً به دنبال فروش محصول به آنها نباشند
سه نوع اثر مرکب منفی
- اثر مرکب استرس: این اثر مرکب به این واقعیت اشاره دارد که بیشتر علل شایع استرس قابل مدیریت هستند، اما وقتی سالها ادامه پیدا میکنند، نهتنها دیگر قابلکنترل نیستند، بلکه آسیب زیادی به فرد میزنند. برای مثال، دیر رسیدن سر قرار با مشتری، یک عامل شایع استرسزا در شغل بازاریابی و فروش است که اگر آن را مدیریت کنیم، از استرس شغلیمان کم میشود، اما اگر آن را مدیریت نکنیم، به یک عامل استرسزای همیشگی تبدیل میشود.
- اثر مرکب تفکرات منفی: این اثر مرکب به این واقعیت اشاره دارد که هرچقدر بیشتر راجع به جنبههای منفی زندگی و شغلمان فکر کنیم، خودمان را بیشتر در حلقه تفکرات منفی گیر میاندازیم و بیرون آمدن از آن را سختتر میکنیم. این اثر در مورد طرز تفکرمان درباره دیگران هم صادق است به این معنا که هرچقدر درباره بقیه تفکر منفی داشته باشیم، همیشه و همهجا چنین افرادی را در کنارمان پیدا خواهیم کرد. برای مثال، وقتی مرتب به این فکر کنیم که «راضی کردن مشتریان سختگیر، کار من نیست» یا «همه مشتریان، افرادی مغرور و بداخلاق هستند» بهمرور تواناییمان برای راضی کردن مشتریان کاهش مییابد و با مشتریان مغرور و بداخلاق بیشتری مواجه میشویم.
- اثر مرکب خشم: این اثر مرکب به این واقعیت اشاره دارد که خشم کنترل نشده یک فرد یا یک شرکت یا یک جامعه، بهندرت به دلیل یک اتفاق، فوران میکند. بلکه خشمهای کوچک و روزانه است که رویهم جمع میشوند و به ناگهان به یک خشم کنترل نشده و وسیع تبدیل میشوند. به همین دلیل است که بازاریابها و فروشندگان باید مراقب سه موضوع مهم باشند: اول، راهی برای تخلیه کردن خشمهای کوچک و روزمرهشان پیدا کنند؛ دوم، اجازه ندهند خشم کوچک مشتریان ناراضی رویهم تلنبار و به ناگهان به یک خشم گسترده تبدیل شود؛ و سوم، وقتی با مشتری ناراضیای که بسیار بیشازحد خشمگین است مواجه میشوند، بهسرعت به یاد بیاورند که ممکن است نارضایتی آن مشتری از عوامل دیگر رویهم جمع شده و در لحظه نارضایتی از شرکت ما فوران کرده است.