شرکتهای موفق در عرصه رقابت، مشتریان خود را خوب میشناسند و این شناخت را مرتباً بهروزآوری میکنند تا آنچه به بازار عرضه میکنند با خواست و نیاز مشتری تناسب داشته باشد. هر چه دیگران را بهتر و دقیقتر بشناسیم، میتوانیم رفتارمان با آنها را هم مناسبتر و مؤثرتر تنظیم کنیم. مدیران موفق باید در 3 حوزه مهم، کارکنان خود را بشناسند تا بتوانند روابطی اثربخش را با آنها تنظیم و در مورد آنها اجرا کنند:
حتما بحوانید: جملات تاثیرگذار برای قدر دانی از کارکنان
1.نقاط قوت و ضعف
مدیران موفق شطرنجبازی میکنند، آنها از میدان حرکت و مانور هر مهره مطلع هستند و ویژگیهای متمایز هر یک از کارکنان را خوب میشناسند. آنها روی همین ویژگیهای مثبت متمایز سرمایهگذاری میکنند و البته و در کنار آن نقاط ضعف کارکنان را هم از طریق آموزش و تکنولوژی و … کنترل مینمایند.
2.محرکها و عوامل پیش برنده روحی
مدیران موفق میدانند که کارکنانشان چه میخواهند، چگونه به هیجان میآیند و چگونه میتوان به آنها انگیزه داد.” روانشناسی نیاز و انگیزش” به مدیران کمک میکند تا به هر یک از کارکنان چیزی بدهند که با خواست و نیاز آنها بیشترین تناسب و بر روحیه و رضایت آنها بیشترین اثر مثبت را داشته باشد.
3.سبک یادگیری
مدیران، مسئول آموزش و یادگیری کارکنان هم هستند، لذا باید بدانند هر کارمند چگونه یاد میگیرد. شناخت سبک یادگیری کارکنان، آموزش آنها را اثربخشتر و سازمان را موفقتر میکند. در کنار آثار مستقیم حاصل از شناخت کارکنان، به نظرتان وقتی کارمندی میبیند که مدیرش برای شناخت استعدادها، قوتها، انگیزهها و سایر ویژگیها و نیازهای او وقت صرف کرده و حساس بوده چه حالی پیدا میکند؟